26- مسابقه!



در ره منزل لیلی که خطرهاست به جان

شرط اول قدم آن است که مجنون باشی

 

نقطه عشق نمودم به تو هان سهو مکن

ورنه چون بنگری از دایره بیرون باشی

 

ساغری نوش کن و جرعه بر افلاک نشان

چند و چند از غم افلاک جگر خون باشی

 

حافظ از فقر مکن ناله که گر شعر این است

هیچ خوش دل نپسندد که تو محزون باشی



* * * * *


16) هرگاه بتوانیم پس از شکست لبخند بزنیم، شجاع خواهیم بود.

آبراهام لینکن


* * * * *


یه مسابقه!

نقطه بازی ... از این سه نقطه شروع میشه، هر کسی میتونه یک یا دو یا سه نقطه اضافه کنه.

برنده کسی هست که صدمین نقطه رو بزاره :)


جایزه ناهار در رستوران گردان هتل انقلاب



نظرات 58 + ارسال نظر
سپیده شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 10:55

از جین هم بپرسید دوست دخترت کجاست!؟!

اوه
دوست دخترش کیه!!!!!!!!!!!


تا اونجا که میدونم یکی دو تا بچه داره ... به دوست دختر نرسیده

سپیده شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 11:11

جینجر بیا اجازتو گرفتم !

سپیده شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 11:18

سکه رو که بندازم راه می افته

تازه آهنگ هم داره
هی یادش بخیر ..
چه با آرزو سوار میشدیم ها .. همچین آهنگ ساراکرو هم میزد آدم کیف میکرد !

سپیده شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 11:28

امروز رئیس ندارم ..
شرکت اسباب کشیه منم فیلم گرفتم
شرکت به اون بزرگی به چه روز فلاکت باری افتاده

.
بچه ها پیشنهاد دادن بزارم فیس بوک!!
.
من فیسم کجا بود آخه !!
.
یکی بیاد با من حرف بزنه حو۳لم ترکید

موفق باشی

سپیده شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 11:31

من که حقم و گرفتم ..!
.

سپیده شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 11:34

جینجر که باشه همه رستورانا خود به خود گردون میشن!

oh
oh

عارفه شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 19:59

من بردم من بدم چلو کباب رو من خوردم!

سپیده دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 12:10


خواستم بگم من شجاعم!!!

آفرین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد