34 - تمام عمر!


خبرهایی‌ برای‌ تمام‌ عمر


‌همه‌ روزنامه‌های‌ جهان‌ را ورق‌ می‌زنم، خبری‌ نیست. هیچ‌ اتفاقی‌ نیفتاده‌ است. اتفاق‌های‌ مهم‌ را توی‌ روزنامه‌ نمی‌نویسند. این‌ خبرها چه‌قدر غیرضروری‌ است! این‌ خبرها کوچک‌اند و معمولی.

 

این‌ خبرها زندانی‌اند؛ زندانی‌ روز و ساعت، آفتاب‌ که‌ غروب‌ کند خبرها بوی‌ کهنگی‌ می‌گیرند.
من‌ اما دنبال‌ روزنامه‌ای‌ می‌گردم‌ که‌ خبرهایش‌ تا همیشه‌ تازه‌ باشد، داغ‌داغ. روزنامه‌ای‌ که‌ هیچ‌ بادی‌ آن‌ را با خود نبرد. دعا می‌کنم‌ و فرشته‌ای‌ برایم‌ روزنامه‌ای‌ می‌آورد. فرشته‌ می‌گوید: این‌ همان‌ روزنامه‌ای‌ است‌ که‌ هیچ‌ طوفانی‌ را یارای‌ آن‌ نیست‌ تا برگی‌ از آن‌ را با خود ببرد. این‌ روزنامه‌ بوی‌ ازل‌ و ابد می‌دهد و خبرهایش‌ هرگز کهنه‌ نخواهد شد و به‌ سادگی‌ نمی‌توان‌ از آن‌ گذشت. این‌ روزنامه‌ همه‌ روزنامه‌هاست، روزنامه‌ سال‌ها و عمرها.
فرشته‌ می‌گوید: برای‌ خواندن‌ و دانستن‌ هر خبرش‌ باید آن‌ را زندگی‌ کنی، آن‌ وقت‌ می‌فهمی‌ که‌ اخبار بهشت‌ هم‌ در این‌ روزنامه‌ است، آگهی‌ رستگاری‌ نیز.
در نخستین‌ صفحه‌ روزنامه‌ این‌ آمده‌ است: هر کس‌ به‌ قدر ذره‌ای‌ نیکی‌ کند آن‌ را خواهد دید و هر کس‌ به‌ قدر ذره‌ای‌ بدی‌ کند آن‌ را خواهد دید.
فرشته‌ می‌رود و من‌ می‌مانم‌ و روزنامه‌ خدا، روزنامه‌ای‌ که‌ برای‌ خواندنش‌ عمری‌ وقت‌ لازم‌ است.
من‌ دیگر روزنامه‌ای‌ نخواهم‌ خواند، تنها همین‌ خبر برای‌ من‌ بس‌ است.


"عرفان نظر آهاری"


نظرات 3 + ارسال نظر
فانی شنبه 18 تیر 1390 ساعت 10:35

قشنگ بود ..
اصلن نوشته های عرفان نظر اهاری کلن قشنگه .. من می پسندم

.
انقدر خودمون و درگیر چیزای دیگه کردیم که حتی فرصت یک برگ خوندنش رو در روز پیدا نمیکنیم !!

هههههههههههههه سه‌شنبه 28 تیر 1390 ساعت 21:18

سلام حامدی چطورییییییییییییییییییییییییییی؟ یاد قدیما بخیرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر

سلام دختر خوب

یادش بخیر

خودتو معرفی نکردی!!!!!!

safiye چهارشنبه 23 مرداد 1392 ساعت 00:16 http://safiye65h.blogfa.com

سلام مطالب قشنگی داره وبت میشه بیشتربزاری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد